(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد
(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

(پایگاه اشعارمجالس ترحیم)

کربلایی وحیدشریفی درآباد

شعردرعزای پدر

شعردرعزای پدر


این منزل جدید پدر جان مبارک است

این خانه حزین پدر جان مبارک است

آورده ایم کنار مزارت گل و گلاب

عطر و گلاب بر سر قبرت مبارک است

از جمع ما چه کوچ نمودی به این مکان

این وادی غریب پدر جان مبارک است

زینت نموده قبر تو را سنگ و خاره ای

این سنگ بر مزار تو بابا مبارک است

ما از فراق دوری تو جمله اشکبار

خوش آرمیده ای تو پدر جان مبارک است

شعربرای فراق پدر

شعربرای فراق پدر


پدر مرگ تو زد آتش بجانم

زدرد دوریت اندر فغانم

زداغ مرگ تو ای لطف سرمد

نگر بر روزگار من چه آمد

به کنج غم از این محنت غنودم

بوقت دادن جان من نبودم

دلم سوزد از این اندوه و ماتم

که بی تو زندگی گشته جهنم

پدر جان دخترت یاری ندارد

به عالم یار و غمخواری ندارد

نشستم گوشه ای غمگین و تنها

صد آهی میزنم  بازآ  بابا

شده خاموش از غم اخترانت

یتیم و بی پدر شد دخترانت

بود دختر گل زیبای بابا

انیس و مونس شبهای بابا

بوقت روزگار سرد بابا

بود دختر شریک درد بابا

اگر بابا شود از غصه بیمار

به بالینش شود دختر پرستار

خدایا دختری تنها نباشد

به طول عمر بی بابا نباشد

چو آهن روی آتش می گذارد

زداغ مرگ او جان می سپارد

پدر جان زنده ای اندر ضمیرم

دعا کن از غمت امشب بمیرم

برویم درگه امید بستی

زداغ هجر پشتم را شکستی

کسی بعداز تو دیگر باورم نیست

هنوزم مردن تو باورم نیست

شعربرای عزای پدر

شعربرای عزای پدر


چرا از من جدایی جان بابا

زتو ناید صدایی جان بابا

گره افتاده در کارم پس ازتو

بگو با من کجایی جان بابا

یقین دارم که ای الگوی رحمت

تو مهمان خدایی جان بابا

از این پس دیده گریان تو هستم

چرا از من جدایی جان بابا

پریشانم ز هجران رخ تو

بگو با من کجایی جان بابا

ببین بی تو دلم را غم گرفته

به درد من دوائی جان بابا

به درگاه خداوند تعالی

بکن بر من دعائی جان بابا

شعردرمقام پدر

شعردرمقام پدر


ای باغبان گلشن عشق ووفا پدر

ای مهربان مربی درد آشنا پدر

ای شمع دلفروز عزیزان خاندان

بعداز تو نیست خانه مارا صفاپدر

یادت به خیر یاد که باآن محبتت

کردی نصیحت ازدل و جان بهرماپدر

گفتار دلربای تو بس ساده بودولیک

هرگز نمی شود زخیالم جدا پدر

کی بود باورم که تو را می دهم زدست

برتن کنم برای تو رخت عزا پدر

چون مرغ عشق از قفس تن رها شدی

کردی سفر به سوی دیار بقاپدر

روی تو شاد باد و سرای تونور باد

حق حسین شافع روز جزا پدر

روی تو شاد باد وسرای تونور باد

حق حسین شافع روز جزا پدر

ای عاشق علی که به شوق لقای دوست

رفتی به یک اشاره زدار فنا پدر

از بهر احترام تو و روح پاک تو

گوید همیشه کربلایی دعا پدر

سبک برای فراق پدر

سبک برای فراق پدر


یه ساله که ندیدمت       دلم خیلی تنگه برات

خدامی دونه چقدر        گریه کردم شبهابرات

چرارفتی بابای خوبم ازکنارم

زبعد تومن ازاین دنیا بی زارم

بیابه خوابم که شایدآروم بگیرم

نزار بابا از غم هجر تو بمیرم

واویلا-واویلا-ازاین غم واویلا(2)

*******

دخترخونین جگرم      شکسته شدبال وپرم

دلم گرفته ازغمت           بیا به خانه پدرم

چو،شمع نیمه جان درالتهابم

زداغ محنت هجران کبابم

ندارم طاقت دوری تو بابا

تو رو خدا بیایک شب به خوابم

واویلا-واویلا-ازاین غم واویلا(2)

************

دوستان وهمکاران محترم باسلام.

کپی و دالنود فقط با ذکرصلوات به

روح مرحوم محمدشریفی بلامانع میباشد
دریافت سبک 

سبک جدیدبرای فراق پدر

سبک جدیدبرای فراق پدر

بدون تو قلبم             میگیره

اگه نیایی دخترت     میمیره

قرارمون نبوده که تنها بری

پدر  تو  آفتاب  عمر  دختری

ندیده آسمون ز من تنهاتری(ای بابا)

روزای عمر من بدون تو شبه

بارفتن توبچه هات جون برلبه

خداکنه هیچکسی بی بابانشه(ای خدا)

واویلتا واویلتا واویلتا(2)واویلا

*************
دوستان وهمکاران محترم باسلام.

کپی ودالنود فقط باذکر صلوات به

روح مرحوم محمدشریفی بلامانع میباشد

سبک جدیدبرای فراق پدر

سبک جدیدبرای فراق پدر


دلم گرفته، میونه خونه، از این زمونه

میونه خونه،دلم گرفته،چه غم گرفته

دختری تنها،چه بی قراره 

همه میگن یتیم وبابا نداره

باباکجایی دوای دردم 

الهی بیایی بابادورت بگردم-دوای دردم

الهی هیچکسی بی بابانباشه

تواین دنیاهیچ دختری یتیم نباشه

دلم گرفته چه غم گرفته

*********
دوستان وهمکاران محترم باسلام.

کپی ودالنود فقط باذکر صلوات به

روح مرحوم محمدشریفی بلامانع میباشد

شعربرای فراق پدر

شعربرای فراق پدر

 خون می چکداز دیده به رخسارم ای پدر

شد  گریه از  فراق  رخت  کارم  ای  پدر

رفتی و  مانده ام  بخدا  بیکس و غریب

بودی  همیشه  دلبر  و  دلدارم  ای پدر

بی روی تو جهان شده دوزخ برای من

از زندگی  ز  بعد  تو  بیزارم  ای  پدر

بودی  همیشه  ای گل زیبا به فکر من

کسی چون تونیست مونس وغمخوارم ای پدر

اسرار  دل با  که  بگویم  ز  بعد  تو

غیر از تو نیست محرم اسرارم ای پدر

خواب از دو چشم من غم هجرت ربوده است

شب تا سحر بفکر تو بیدارم  ای پدر

باز آ، که  روی  ماه  تو  را  سیر بنگرم

آشفته خاطر  حسرت  دیدارم ای پدر

کی می رود ز خاطر من روی ماه تو

صبح و مساء برایت عزادارم ای پدر


خون می چکداز دیده به رخسارم ای پدر

شد  گریه از  فراق  رخت  کارم  ای  پدر

رفتی و  مانده ام  بخدا  بیکس و غریب

بودی  همیشه  دلبر  و  دلدارم  ای پدر

بی روی تو جهان شده دوزخ برای من

از زندگی  ز  بعد  تو  بیزارم  ای  پدر

بودی  همیشه  ای گل زیبا به فکر من

کسی چون تونیست مونس وغمخوارم ای پدر

اسرار  دل با  که  بگویم  ز  بعد  تو

غیر از تو نیست محرم اسرارم ای پدر

خواب از دو چشم من غم هجرت ربوده است

شب تا سحر بفکر تو بیدارم  ای پدر

باز آ، که  روی  ماه  تو  را  سیر بنگرم

آشفته خاطر  حسرت  دیدارم ای پدر

کی می رود ز خاطر من روی ماه تو

صبح و مساء برایت عزادارم ای پدر

انتظار یتیم

انتظار یتیم

ای دل غم هجران توروزی به سرآید

آن یار سفر کرده  تو  از سفر  آید

حاشا که دهی ازکف خود دامن امید

هرچند تو راخون جگر از بصر آید

ای بلبل شوریده مکن فکر خزان را

بیهوده مخور غم که بهاری دگرآید

از جور فلک شکوه مکن سود ندارد

آخر ز پی شام سیاهت سحر آید

غافل مشو از ذکر مناجات شبانگاه

شاید  که  مراد  دل  زار  تو  بر  آید

در گوشه این خانه نشستم من نالان

شاید که به دیدار من امشب پدر آید

شعربرای فراق پدر

شعربرای فراق پدر
 سحرزدفترشعرم گلایه کردم گفت

که نظم ونثرتوشایسته ی مقام پدرنیست


چنین مقام کلام الملوک می خواهد


که درخزینه ی طبع ات زباب طبع خبرنیست


مقام رب صغیروکلام ناقص الانشا


سروده ای که پسندند اهل علم وهنرنیست


پدرعزیزترین باغبان ملک وجوداست


که نیتش همه خیراست غیرحسن نظرنیست


به عهد خردی وفصل شباب فرزندان


کسی مثال پدرجان نثاروسینه سپرنیست


برای راحت وآسایش ورفاه عزیزان


تمام وقت مهیاست فرق شام وسحرنیست


بگوش جان بشنو بندبند پندش را


به قدروقیمت آن هیچ درولعل وگوهرنیست


ببوس دستش وسمعا وطاعتا گویش


اجل فرارسد امروز هست وروز دگر نیست


عجب مدارکه یادی نکردم ازمادر


به آسمان دلم برتری شمس وقمر نیست


فدای مهر ووفایش که بارها فرمود


قرین محنت ودرداست خانه ای که پدرنیست


نکرده ختم کلام (اشرفی)بگوباما


کجاست آن پدری که به فکربنت وپسرنیست

مقام پدر

مقام پدر
ارزش علم وهنر را نه تو دانی ونه من

قدراین دُروگهر را نه تودانی ونه من


نقد دوران جوانی بود اندر کف ما


قدراین شاخه زررا نه تودانی ونه من


سرنوشت من وتودست قضاوقدراست


گردش دور قمر را نه تودانی ونه من


باغ دل می شود از بارش باران احیا


ارزش دیده تررا نه تو دانی ونه من


هرچه خیریست به ماوقت سحرمی بخشند


قدرانفاس سحررا نه تو دانی ونه من


تا بود برسرما سایه پر مهر پدر


به خدا قدر پدررا نه تو دانی ونه من


(عاجل) این لحظه که نقداست غنیمت دارش


چونکه فردای دگر را نه تو دانی ونه من